English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5961 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clock paradox U پارادکس زمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slices U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime U پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm U Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
synchronization U هم زمانی
onetime U یک زمانی
eternity U بی زمانی
time sense U حس زمانی
eternities U بی زمانی
whilom U یک زمانی
synchrony U هم زمانی
monomial U یک زمانی
simultaneeity U هم زمانی
time limits U حد زمانی
time limit U حد زمانی
sometime U یک زمانی
temporal U زمانی
contemporaneousness U هم زمانی
timeline U خط زمانی
on <prep.> U در [زمانی]
time fuse U ماسوره زمانی
temporal sign U علامت زمانی
temporal maze U ماز زمانی
time fire U تیر زمانی
time division multiplex U تسهیم زمانی
schedule U برنامه زمانی
scheduled U برنامه زمانی
time jitter U اختلال زمانی
schedules U برنامه زمانی
spatiotemporal U فضایی و زمانی
throughput time U اشتراک زمانی
time estimation U براورد زمانی
time bar U محدودیت زمانی
time disorientation U گم گشتگی زمانی
time dilation U پارادوکس زمانی
time division multiplexing U تسهیم زمانی
time flutter U اختلال زمانی
time base U مبدا زمانی
time horizon U افق زمانی
time error U خطای زمانی
time constant U ثابت زمانی
timetabled U برنامه زمانی
time lags U فاصله زمانی
time lags U تاخیر زمانی
time lag U فاصله زمانی
time lag U تاخیر زمانی
time sharing U اشتراک زمانی
time scales U مقیاس زمانی
time scale U مقیاس زمانی
time limits U محدودیت زمانی
time limits U محدوده زمانی
flashback U وقفه زمانی
flashbacks U وقفه زمانی
timetable U برنامه زمانی
timetables U برنامه زمانی
time priority U تقدم زمانی
mechanical time fuze U ماسوره زمانی
interval U فاصله زمانی
yore U در زمانی بسیاردور
in a short time U در اندک زمانی
discrete time U با گسستگی زمانی
continuous time U با پیوستگی زمانی
time limit U محدودیت زمانی
temporal U جسمانی زمانی
lapse U فاصله زمانی
lapses U فاصله زمانی
lapsing U فاصله زمانی
timetabling U برنامه زمانی
time limit U محدوده زمانی
timer switch U کلید زمانی
time yield limit U حد تسلیم زمانی
time pressure U فشار زمانی
time yield U تسلیم زمانی
timed U زمانی موقعی
vintage model U الگوی زمانی
no longer U نه دیگر [زمانی]
timetrend U روند زمانی
time frames U چارچوب زمانی
time frame U چارچوب زمانی
pressure of time U فشار زمانی
When I came in U زمانی که من تو آمدم
time U زمانی موقعی
unit of time U واحد زمانی
time table U جدول زمانی
time interval U فاصله زمانی
time schedule U برنامه زمانی
timeline U تسلسل زمانی
time quantum U ذره زمانی
time priority U اولویت زمانی
time preference U رجحان زمانی
time preference U ارجحیت زمانی
time preference U ترجیح زمانی
time path U مسیر زمانی
time score U نمره زمانی
lagged U تاخیر زمانی
time slice U برش زمانی
times U زمانی موقعی
no longer U نه بیشتر [زمانی]
time study U بررسی زمانی
lag U تاخیر زمانی
time series U سریهای زمانی
lags U تاخیر زمانی
synchronises U انطباق زمانی داشتن
synchronised U انطباق زمانی داشتن
age hardening U سخت گردانی زمانی
capacitive time constant U ثابت زمانی فرفیت
time lag U فاصله زمانی مرده
synchronising U انطباق زمانی داشتن
monsoons U باد وباران زمانی
monsoon U باد وباران زمانی
time lags U فاصله زمانی مرده
input time constant U ثابت زمانی اولیه
chronological U ترتیب زمانی وقوع
synchronizes U انطباق زمانی داشتن
synchronize U انطباق زمانی داشتن
asynchronous time division multiplexing U تسهیم زمانی ناهمگام
time fire U تیراندازی با گلوله زمانی
inductive time constant U ثابت زمانی القا
low time constant U ثابت زمانی کوچک
magnetic time relay U رله زمانی مغناطیسی
rate of time preference U نرخ برتری زمانی
timing U برنامه ریزی زمانی
o technique U تحلیل عوامل زمانی
since he was in petticoats U از زمانی که بچه بود
time series data U امار سریهای زمانی
tdm U تسهیم زمانی ultiplexing
time slicing U برش زمانی زدن
time slicing U تقسیم بندی زمانی
time average symmetry U تقارن میانگین زمانی
time series analysis U تحلیل سریهای زمانی
time sampling U نمونه گیری زمانی
time division multiplexing U انتقال چندتایی زمانی
vintage model U الگوی مقطع زمانی
distributed lag U توزیع فاصله زمانی
chronologic U دارای ربط زمانی
cross sectional data U داده ها در یک مقطع زمانی
serve time <idiom> U زمانی رادرزندان بودن
cotidal U دارای هم زمانی در طغیان اب
high burst U تیر زمانی بالا
aging U سخت گردانی زمانی
chronological U دارای ربط زمانی
time table U جدول زمانی ورود و عزیمت
age hardening susceptibility U تقبل سخت گردانی زمانی
time out U معتبر نبودن پس از یک دوره زمانی
decision lag U تاخیر زمانی در تصمیم گیری
synchronous time division multiplexing U تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
chronograph U الت سنجش فواصل زمانی
airburst ranging U تنظیم تیر زمانی بالا
strain age hardening U سخت گردانی کرنشی زمانی
strain age harden U سخت کردن کرنشی زمانی
final U رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
lap chart U جدول زمانی برای هر دور
finals U رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
greatuncle U زمانی برابر 00852 سال
marginal rate of time preference U نرخ نهائی ترجیح زمانی
valve duration U مدت زمانی که سوپاپ بازمیماند
social rate of time preference U نرخ ترجیح زمانی اجتماعی
time utility U بهره گیری از شرایط زمانی
time constant of an exponential quantity U ثابت زمانی یک کمیت نمایی
time out of minds U زمانی که کسی یاد ندارد
phase U دوره زمانی اجرای برنامه
phased U دوره زمانی اجرای برنامه
phases U دوره زمانی اجرای برنامه
leases U استفاده از قطعه در زمانی و پرداخت قیمت
outages U مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
outage U مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
productive U مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود
run duration U مدت زمانی که برنامه اجرا میشود
duration U مدت زمانی که چیزی سالم می ماند
crippling U پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
peaking U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
peaks U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
timed U خیر زمانی مشخصی ایجاد کند
He was quite a fellow in his day. U زمانی برای خودش آدمی بود
air hardening U سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
transient U خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
cripple U پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
cripples U پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
crippled U پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
time lags U زمان تلف شده سکته زمانی
phase U مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
transients U خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
time U خیر زمانی مشخصی ایجاد کند
available U دوره زمانی ای که در آن سیستم استفاده میشود
lease U استفاده از قطعه در زمانی و پرداخت قیمت
variable time fuse U ماسوره زمانی متغیر VTF:abb
phased U مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
mechanical time fuze U ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
time preference theory of interest U نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
time lag U زمان تلف شده سکته زمانی
times U خیر زمانی مشخصی ایجاد کند
phases U مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
peak U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
sensed U زمانی که RAM از حالت خواندن به نوشتن می رود
targetting U مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود
stdm U SynchronousTime-Devision تسهیم زمانی همگام ultiplexing
sense U زمانی که RAM از حالت خواندن به نوشتن می رود
clocks U دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
targetted U مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود
Recent search history Forum search
1چیزی که عوض داره گله نداره
1confinement factor
1شما تا چه زمانی حراجی خواهید داشت؟
1معنی اصطلاحی nonconversation چیست؟
2زمانی که دندان من شروع به درد می کند
2زمانی که دندان من شروع به درد می کند
1چه زمانی باید اتاق تحویل بدم
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com